بعد از این همه سال، در بیست و چهار سال و نیمه گی فهمیدم در انتظار صدای اس ام اس بودن یعنی چه...
عاشق شدن یعنی...
در آستانه بیست و پنج سالگی تازه کشف کنی ؛که...
چیزهایی برای پنهان کردن داری.حتی از مادرت!
به خصوص از مادرت!!!
خدائی که پرسیدی: "ألیسَ الله بکافه عبدة؟"
نه! راستش را بخواهی تو برای من کافی نیستی... دلم "او" را هم میخواهد. میدانی خدا؟ آخر گاهی آدم دلش آغوش میخواهد؛ یک وقتهائی درست مثل حالا! آدم دلش "او" را هم میخواهد.
گزارش گر در شهر راه می رود و می پرسد : به چه چیزی دزدگیر می زنید؟
من ناخودآگاه و جدی می گویم : به دلم !
و از نگاه خیره مادر فرار می کنم...