روز نوشته های یک عاشق

همه آنچه که رخ می دهد ... و به یکباره می فهمی دلت دیگر دست تو نیست

روز نوشته های یک عاشق

همه آنچه که رخ می دهد ... و به یکباره می فهمی دلت دیگر دست تو نیست

اولین شب با واقعیت!

آن شب شب سختی بود. شبی که همه مطلعین یادآوری کرده بودند مبادا کاری کنم که انگار حرف های راوی را باور کرده ام و من .. فکر می کردم آیا باور نکردن حرف های راوی معنایی به جز بی توجهی من به تو می تواند داشته باشد؟ و اصلا کدام بهتر بود؟ باور کردن یا نکردن؟ تو کدام را دوست داشتی؟ خودم کدام را طلب می کردم؟

ادامه مطلب ...