روز نوشته های یک عاشق

همه آنچه که رخ می دهد ... و به یکباره می فهمی دلت دیگر دست تو نیست

روز نوشته های یک عاشق

همه آنچه که رخ می دهد ... و به یکباره می فهمی دلت دیگر دست تو نیست

دزدگیر

گزارش گر در شهر راه می رود و می پرسد : به چه چیزی دزدگیر می زنید؟

من ناخودآگاه و جدی می گویم : به دلم ! 

و از نگاه خیره مادر فرار می کنم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد